پرسش :

آیا سران نظام با امام زمان علیه السلام ارتباط دارند؟!


شرح پرسش :
پاسخ :
پیرایه‌ها، خرافه‌ها، ادعاهای دروغین، کج‌فهمی‌ها و بدفهمی‌ها درباره نحوه ارتباط نظام اسلامی و مسوولین آن با حضرت مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) یکی از آسیب‌های عقیدتی برای انقلاب اسلامی بوده و فهم ناصواب، کژتابی‌های هدفمند رسانه‌ای دشمن از نحوه پیوند نظام اسلامی و مفهوم غنی انتظار و تلاش مستمر برای خرافاتی جلوه دادن جمهوری اسلامی و مسوولان کشور، علاوه بر اظهارات احساسی یا متناقض برخی از افراد، به این شبهه دامن زده است. سعی ما در پاسخ بر آن است که برخی از ابعاد این موضوع را با توجه به سیره نظری و عملی رهبران جمهوری اسلامی، در ضمن نکاتی بیان کنیم.

1. امید است که انقلاب اسلامی و تشکیل نظام سیاسی شیعه در ایران، یکی از مقدمات ظهور منجی عالم بشریت، حضرت بقیة‌الله (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) باشد؛ چرا که آن، نقطه کانونی فلسفه انتظار در عصر حاضر به حساب می‌آید. مفهوم انتظار، پیوندی ناگسستنی با فلسفه تاریخی تشیع و حکومت نهایی انسان کامل دارد. تجسم کمال انسانی در یک حکومت ولایت‌مدار، فرجام نهایی مبارزه همیشگی حق و باطل است و تجلی‌گاه آن، این کلام شریف است که (بَقیَةُالله خَیرٌ لَکُم).(1)
نظام اسلامی در ایران، از جنس آینده اندیشیِ معناساز انتظار برای فرج انسانیت است. مردم شریف ایران، طی 34 سال گذشته، با تولّی به نایب بر حق حضرت حجت (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و با اقتدا به نزدیک‌ترینِ مردمِ زمان به عصمت ـ این گوهر الهی که در سینه اولیای الله به ودیعه نهاده شده است ـ در عمل ثابت کرده‌اند که منتظر حقیقی ظهور حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) » هستند.

2. ولایت فقیه در فرهنگ سیاسی ایران، از جایگاه رفیعی برخوردار است. پس از غیبت صغری و رحلت آخرین نایب خاص امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و از زمان شیخ مفید (رحمت الله علیه)، باب سیاسیات اسلامی در قالب ابتدایی «وظایف حسبیه» و مهم‌تر، مسأله نیابت عامه امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) ـ که امروز در قالب نظریه «ولایت فقیه» حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) نمود عینی یافته ـ همواره یکی از دغدغه‌های اصلی علمای اسلام بوده است.
در ایام غیبت امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) اتقان مشروعیت بر ولایت فقیه است و به حقیقت، حکومت از آنِ خداست و هر حکومتی که از آن غیرخدا باشد، «طاغوت» است. شیخ طوسی، شیخ صدوق و شیخ طبرسی از اسحاق بن عمار نقل کرده‌اند که مولای ما، حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) درباره وظیفه شیعیان در زمان غیبت، فرموده‌اند:
در حوادث و رخدادهایی که واقع می‌شود، به روایت‌کنندگان حدیث ما (علما) رجوع کنید که آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنانم.» (2)
در مبانی نظری انقلاب اسلامی و بنیان مرصوص ولایت فقیه ـ که حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) آن را تبیین نمودند ـ مسأله نیابت عامه فقیه جامع‌الشرایط از امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در عصر غیبت کبری، همواره یک اصل بوده است. در سخنی شریف از امام حسن عسکری (علیه السلام)، پدر بزرگوار حضرت ولی عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) نیز آمده است: «مَن کانَ مِنَ الفْقَهاءِ صَائِناً لِنَفسِه، حافِظاً لِدینِه، مُخالِفاً لِهَواهُ، مُطِیعاً لأمْرِ مَولاهُ فَلِلعوامِ أن یُقَلّدُوه».(3)
در این حدیث معروف، بحث بر سر وجوب یا عدم وجوب تقلید و پیروی نیست؛ چرا که تردیدی در ضرورت پیروی مردم از ولی فقیه نمی‌باشد، بلکه سخن از صلاحیت و شرایط فقیهی است که می‌توان از وی تقلید کرد. بنابر کلام شریف امام حسن عسکری (علیه السلام)، در زمان غیبت، برای رهبری و ادارة جامعه و همچنین برای حفظ دین‌، باید از فقهایی پیروی کرد که «قادر به نگهبانی از نفسشان، حافظ دینشان، مخالف هوای نفس و مطیع امر خدایشان» باشند.

3. شکی نیست که الطاف خدا و در طول اراده او الطاف ولیّ خدا، شامل مردم و مسوولین است که در مسیر الهی ثابت قدم باشند و در رأس همه، این عنایت‌ها شامل سنگر‌داران مبارزه اسلام و کفر، یعنی فقها و ولایت فقیه است.

4. نعمت بزرگ عشق و ارادت روز افزون ملت ایران به وجود مقدس حضرت ولی‌عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و مسأله ارتباط ماهوی نظام اسلامی با حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) ، همواره این زمینه را فراهم کرده که عده‌ای فرصت ‌طلب و سودجو به سوء استفاده از احساسات پاک و بی‌پیرایه مردم بپردازند و مفهوم انتظار را دست‌مایه‌ای برای انحراف افکار عمومی از جریان آرمان‌خواهانة تشیع قرار دهند و باعث کژتابی در عقاید منطقی، مستحکم و متقن شیعی شوند.
از سویی دیگر، عده‌ای با تمسک به این مسأله و مغلق‌گویی در آن، سعی‌ کرده‌اند به ابهام نظری در افکار عمومی دامن بزنند و چهره نظام را زشت کنند. سیره عملی و نظری رهبران جمهوری اسلامی، همواره مقابله عملی با این پدیده خطرناک بوده است. بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) در گفتار و کردارشان، به طور جدی با این انحراف مبارزه می‌کردند. امام راحل با مبانی فکری غلط و کج‌فهمی‌های انجمن حجتیه مخالف بودند. «انجمن بر این عقیده بود که باید منتظر بود تا حضرت تشریف بیاورند و امور را اصلاح کنند و حکومت حقیقی اسلامی را تشکیل دهند. آن‌ها اقدام به تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت را به معنای قائل شدن اتمام رسالت برای امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و برافراشتن پرچم خلاف و دجالی می‌پنداشتند و معتقد بودند که تشکیل حکومت اسلامی در غیاب حضرت حجت به شکست می‌انجامد.» (4)
همچنین از «علی‌اکبر آشتیانی» نقل است: «چند نفر، ادعای عرفان داشتند و اذعان می‌کردند که با امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) ارتباط دارند. برخی از مسوولان مملکتی، پس از شنیدن این ادعاها می‌گفتند، باید این قضیه روشن شود تا چنانچه ادعای این افراد، کذب و دروغ است، موضوع افشا شود و کسی به انحراف و اشتباه نیفتد. با وساطت دو تن از مسوولان نظام، اجازه ملاقات با حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) برای یکی از آنها صادر شد. اما امام راحل شرط پذیرش آن فرد را پاسخ به سه سوال قرار دادند. امام خمینی (رحمت الله علیه) فرمودند: «اگر او با امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) ارتباط دارد، پاسخ این سواالات را از آن حضرت بگیرد و برای من بیاورد:
اوّل، از حضرت سوال کند، عکسی که من در منزل دارم و مورد علاقه من نیز هست، منسوب به چه کسی می‌باشد؟
دوم، از حضرت بپرسد که رابطه حادث با قدیم ـ که یک مسأله فلسفی است ـ چیست؟
سوم، این‌که من چیزی را گم کرده‌ام و مدت‌هاست دنبال آن می‌گردم. از آن حضرت بپرسد که گمشده من کجاست؟!»
آن شخص مدتی بعد به جای پاسخ، با عصبانیت مجلس را ترک کرد.» (5)
رهبر فرزانه‌ انقلاب اسلامی نیز در این زمینه، طی بیانات صریحی، با اشاره به لزوم هوشیاری آحاد مردم در مقابل سودجویان و دکّان‌دارانی که مفهوم انتظار را مایه فریب مردم قرار می‌دهند، تأکید کردند:
«این کسانى که ادعاهاى خلاف واقع می‌کنند، ادعاى رویت، ادعاى تشرف، حتى به صورت کاملاً خرافى، ادعاى اقتداى به آن حضرت در نماز ـ که به حقیقت ادعاهاى شرم‏آورى است را دارند که این‌ها همان پیرایه‏هاى باطلى است که این حقیقت روشن را در چشم و دل انسان‌هاى پاک‌نهاد ممکن است مشوب کند. نباید گذاشت! همه آحاد مردم توجه داشته باشند، این ادعاهاى اتصال، ارتباط و تشرف به حضرت و دستور گرفتن از آن بزرگوار، هیچ کدام قابل تصدیق نیست. بزرگان ما، برجستگان ما، انسان‌هاى با ارزشى که یک لحظه عمر آن‌ها ارزش دارد به روزها و ماه‏ها و سال‌هاى عمر امثال ما، چنین ادعاهایى نکردند. ممکن است یک انسان سعادتمندى، چشمش، دلش، این ظرفیت را پیدا کند که به نور آن جمال مبارک روشن شود، اما یک چنین کسانى اهل ادعا نیستند، اهل گفتن نیستند، اهل دکّان‏دارى نیستند. این کسانى که به این وسیله دکّان‏دارى می‌کنند، انسان می‌تواند به طور قطع و یقین بگوید: این‌ها دروغ‌گو هستند، مفترى هستند. این عقیده‏ روشن و تابناک را بایستى از این آفت اعتقادى دور نگه داشت.»(6)

5. همان‌گونه که مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) هم تأکید کرده‌اند، ممکن است شخصیتی مذهبی یا سیاسی، لیاقت و شایستگی ملاقات با امام زمان (علیه السلام) را پیدا کند؛ اما چنین شخص شایسته‌ای، هیچ‌گاه مدعی این ارتباط نخواهد شد و پاک نهادی خود را به حراج نمی‌گذارد.
البته در طول تاریخ غیبت کبری، افراد متعددی، خدمت وجود مقدس امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) شرفیاب شده‌اند. ارتباط با امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) می‌تواند، هم حضوری باشد و هم قلبی و معنوی. به یقین رهبران جمهوری اسلامی، چه حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) و چه مقام معظم رهبری (مدظله العال)، چنین ارتباط وثیق و محکم قلبی را دارند و توسلات و عشق روزافزون ایشان به امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) زبانزد خاص و عام است. برکات عظیم این توسلات و عنایت ویژة بقیة‌الله الاعظم (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در 34 سال گذشته برای عموم مردم ما قابل لمس و درک بوده است. اما ارتباط به معنای ملاقات حضوری، مسأله‌ای است که به طور معمول، پنهان می‌ماند و این اشخاصِ شایسته، حاضر نیستند آن را برای کسی بیان کنند و اگر ایشان نیز چنین ارتباطی داشته باشند، در محضر کسی آن را بر ملا نمی‌کنند..
از این رو، در این که انقلاب اسلامی ایران، مورد الطاف امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است و کشور ایران و مردم، از برکات آن بهره می‌برند، تردیدی نیست؛ نام بردن از امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به عنوان ولی نعمت ما چنان‌که در سخنان امام راحل و مقام معظم رهبری مشاهده می‌شود، امری ستودنی است؛ اما عده‌ای حق ندارند مفهوم انتظار را مایه سودجویی و دکان‌داری قرار دهند. در منطق مقام معظم رهبری، «انتظار فرج» یعنی، «ایجاد و حفظ آمادگی همه جانبة فردی و اجتماعی و تلاش و حرکت در مسیر تحقق عدل و داد»؛ و به همین علت، مردم باید در مقابل دروغ‌گویانی که با ادعاهای شرم‌آوری نظیر ارتباط با امام زمان (علیه السلام) و ترویج خرافات، سعی در زشت جلوه دادن چهرة نظام دارند، مقابله کنند.

6. در منطق پویای تشیع و فرهنگ سیاسی مترقی حاکم بر انقلاب اسلامی، رهبران جمهوری اسلامی ـ که خود منادی و مدعی اصلی مقابله با پیرایه‌ها، خرافه‌ها، ادعاهای دروغین، کج فهمی‌ها و بد فهمی‌ها در مسأله پیوند نظام اسلامی با امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) هستند ـ هیچ‌گاه از این ابزار برای فریب افکار عمومی بهره نخواهند برد.
این واقعیت نیاز به استدلال و احتجاج به انحرافاتی نظیر ملاقات با امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) ندارد. مهم‌ترین شاخص و معیار، محبت و اعتقاد قلبی جامعه هوشمندی مثل جامعه‌ ایران است. جامعه‌ای که مردمش، به تعبیر حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)، به مراتب از مردم صدر اسلام بهترند. ملت ایران به عنوان میلیون‌ها عاشق ولایت، اگر رگه‌ای از ناخالصی در مسیر انقلاب ببینند، این‌گونه جان بر کف، خود را فدایی رهبر نمی‌کنند.(7)

پی نوشت ها:
1. سوره هود، آیه 86.
2. وسائل‌الشیعة، ج27، ص141.
3. همان، ج27، 131.
4. جریان‌شناسی انجمن حجتیه. www.irdc.ir/fa/content/11482/default.aspx.
5. پا به پای آفتاب، ج 1، ص 254ـ255 (مصاحبه با علی‌اکبر آشتیانی).
6. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اقشار مختلف مردم‏ در روز نیمه‌ شعبان، 1387/5/27.
7. برگرفته از سایت جنگ نرم.